من با اشک های غریبم،روی سرنوشت خیسم،آخرین نامه ی عمر عاشقم رو مینویسم...

بمان امشب کنار لحظه های بیقرار من،ببین با تو چه رویایست رنگ شوق چشمانم..

شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبی ات دادم،هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم..

تو فکر خواب گل هایی که یک شب باد ویران کرد ومن خواب تورا میبینم و لبخند پنهانم ..

تو مثل لحظه ایی هستی که باران تازه میگیرد ومن مرغی که از عشقت فقط بی تاب میمیرم..

تو میآیی و من گل میدهم در سایه ی چشمت ، وبعد از تو منم با غصه های قلب ویرانم ..

تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر میبارد ومن تنهاترین نیلوفر رو به گلستانم..

و من امشب قسم خوردم ، تو را هرگز نرنجانم..به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست،قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم..بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم ُمرد..دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم...

چند سال از امسال بگذره تا من فراموشت کنم؟تا با یه دریا تو خودم خاموشه خاموشت کنم؟...

تنهایی هامو بعد از این ،با قلب کی قسمت کنم؟واسه فراموش کردنت ،باید به چی عادت کنم؟...

تو باید از من رد بشی من باید از تو بگذرم ،کاری نمیتونم کنم،باید بیفتی از سرم،بعد از تو باید با خودم،تنهای تنها سر کنم،یک عمر باید بگذره تا امشب و باور کنم...

جایی که ازدواج بدون عشق باشد حتماً عشق بدون ازدواج نیز خواهد بود . . .

معتقدم که سرنوشت انسانها را فقط محبت معلوم می کند و بس

(شکسپیر)

هرکسی چیزی را می بیند که آن را در قلب خود حمل می کند . . .

(گوته)

یارانه محبتهاتو قطع نكن من زیر خط فقر مهربونیاتم

دلت را از “شیشه” بساز ولی به سنگها بگو دلم از “فولاد” است . . .

نظرات شما عزیزان:

عاطي سپاهـــــــــــــــــــاني:D

ساعت20:56---16 آذر 1389

[وب سایت]

سلام عزيــــــــــــــــــــــزم
آپ ميكني خبربده...خوشمل بود

ღ♥ღ روی مـوج رنگین کمـــان ღ♥ღ

ساعت12:40---16 آذر 1389

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام مهتاب
این چه حرفیه که میزنی؟
این وبلاگ مال خودته. اصلا اگه بخوای یه user میدم بهت تا باهم کار کنیم
فک کنم دوست خوبی میشی برام

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: